۩۞۩ اس ام اس ! کد پیشواز ! هرچی که تو بخوای ۩۞۩

برای دسترسی آسان تر به کد ها به موضوعات سایت مراجعه کنید

۩۞۩ اس ام اس ! کد پیشواز ! هرچی که تو بخوای ۩۞۩

برای دسترسی آسان تر به کد ها به موضوعات سایت مراجعه کنید

اس ام اس سرکاری و خنده دار مخصوص سربازی

اس ام اس سرکاری و خنده دار مخصوص سربازی


http://up.iranblog.com/Files0/848b6820875847019aa6.jpg


هر روز تنگ غروب تو سربازی

صفا داره لب مرز تیر اندازی

تا چهل چراغ پادگان روشن میشه

سر دیگ عدسی غوغا میشه

توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس

بخورم ، نخورم گرسنه می مونم

قدر آش ننم رو حالا می دونم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سر پستم رسیدم خوابم آمد — محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی — کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور — جدا گشتم دو سال از خانه ام دور


بقیه این پیامک های باحال رو در ادامه مطلب بخونید


از آن روزی که سربازی به پا شد—ستم بر ما نشد بر دخـــتران شد
بسوزد آن که سر بازی به پا کرد—تمام دخـــتران را چشم به راه کرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسوزد آنکه سربازی بنا کرد                    تو را از من مرا از تو جدا کرد

گروهبانان مرا بیچاره کردند                    لـــ ـباس  شخصی ام را پاره کردند

به خط کردند تراشیدند سرم را                 لباس آش خوری کردند تنم را

بقیه در ادامه مطلب

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هر روز تنگ غروب تو سربازی

صفا داره لب مرز تیر اندازی

تا چهل چراغ پادگان روشن میشه

سر دیگ عدسی غوغا میشه

توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس

بخورم ، نخورم گرسنه می مونم

قدر آش ننم رو حالا می دونم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سر پستم رسیدم خوابم آمد — محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی — کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور — جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به صف کردند تراشیدند سرم را
لباس ارتشی کردند تنم را

الهی خیر نبینی سر گروهبان
که امشب کردی تو مرا نگهبان

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

غضنفر سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به سربازی روم با کوله پوشتی
به دستم داده اند یک نان خشکی
به خط کردن تراشیدم سرم را
لباس ارتشی کردن تنم را
لباس ارتشی رنگ زمین است
سزای هر جوان آخر همین است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به عضنفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پدرم گفت که در دوره ی سربازی و دوری ز پدر،

مادر و آدم شدن و ساچمه پلو خوردن بسیار، شود هر پسر بی هنری مرد

و دگر لوس و ننر بودن انسان بشود در

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد